وقتی عامل تورم 700 درصدی مسکن نگران طاعون میشود!(خبر ویژه)
وزیر بیکفایت راه و شهرسازی در دولت یازدهم و دوازدهم مدعی شد دولت احمدینژاد طاعون بود.
عباس آخوندی گفته است: کشور با فاجعه (انتخابات) سال 84 گرفتار طاعون عجیبی شد. فاجعه ۸۴ سر هر ملتی میآمد آن ملت را نابود میکرد! این سال در واقع آغاز استحاله جمهوری اسلامی و از بین رفتن تمام نهادهای مدنی در ایران بود. تمام نهادهای مدنی و اقتصادی را متلاشی کرد. طاعون عجیبی بود. اصلاحات در برابر آن طاعون تا این لحظه مقاومت کرده و توانسه خودش را به تدریج بازسازی کند. کسی که میگفت من خودم قانونم. اصلا دولتی نبود که بتواند برود مذاکره و مسئلهای را حل کند تمام بنیان اقتصاد ایران را متلاشی کرد.
درباره این سخنان باید چند نکته را یادآور شد. نخست اینکه آخوندی در انتخابات سال 88 عضو مرکزیت ستاد موسوی بود، کسی که صراحتا پس از ناکامی در انتخابات گفت که قانون و سازوکارهای قانونی را قبول ندارد. موسوی و همراهانش در ستاد فتنه، در حالی مدعی تقلب در انتخابات(آن هم به میزان یازده میلیون رای) شدند که حتی خاتمی و تاجزاده اذعان میکردند ادعای تقلب واقعیت ندارد. آیا عضو ستاد آشوب علیه جمهوریت و اکثریت و قانون اساسی خجالت نمیکشد که بخواهد درباره قانون و قانونگرایی حرف بزند؟
ثانیا مذاکره دولت متبوع آخوندی در قالب برجام، پیش روی همه است که چگونه امتیازات نقد داد و وعده پوچ خرید و تحریمهای دو برابر شده و رشد منفی اقتصادی و تورم 45 درصدی را به ثبت رساند.
ثالثا کدام طاعون برای اقتصاد و مدیریت کشور، بدتر از مدیریت همین آقای آخوندی که هنرش در طول پنج سال وزارت، مزخرف خواندن مسکن مهر بود بیآنکه بتواند الگوی دیگری از ساخت و ساز مسکن ارائه کند؟ افتخار او به نساختن مسکن و مزخرف نامیدن مسکن مهر که دو میلیون خانوار را صاحب خانه کرد بود، موجب شد در دولت روحانی، تورم ۷۰۰ درصدی مسکن به خاطر منطق «نساخت»، به زندگی مردم تحمیل شود. در مقابل اگر با امکانات همان سال چرخ صنعت پیشران مسکن به حرکت درمیآمد، موجب اشتغال صدها هزار نفر و گردش چرخ 250 صنعت زیرمجموعه تولید مسکن میشد.
باید از او پرسید که اگر ادعای «مسکن اجتماعی» را مطرح کردید، چرا بعد از پنج سال وزارت، حتی یک واحد از آن را نساختید و تحویل ندادید؟ یا حتی یک ماکت از این ایده ارائه نکردید؟!
نکته چهارم درباره شخصیت توهماندیش عباس آخوندی است. به عنوان مثال او چند ماه قبل از حمله آمریکا و اسرائیل به ایران مدعی شده بود: «اخراج مایک والتز، مشاور امنیت ملی از سوی ترامپ، حذف تندروها در آمریکاست. خبری مبنی بر رفتن والتز از مشاوره ترامپ داده میشود. او نیز از سرسختترین مخالفان ایران است. بنابراین، همچنان دلیلی بر بدبینی وجود ندارد. تمام مولفهها برای مصالحه نهائی با ایران فراهم گشته. اراده طرفین بر توافق، مستحکمتر از آن است که به این آسانی فرو ریزد».
او همچنین مدعی شده بود: «ارسال نامه ترامپ به ایران، پنجرهای به سوی صلح است. تمام منازعههای بینالمللی نهایتاً روزی از طریق گفتوگو به پایان میرسند. باید دید آیا آن روز سرنوشتساز در حلوفصل جامع منازعه ۴۵ ساله ایران- آمریکا فرا رسیده است؟ ارزیابی من با توجه به فرآیند شکلگیری نظام نومرکانتالیستی در جهان و شخصیت ویژه ترامپ، این است که پاسخ به این پرسش میتواند مثبت باشد. ایران نامه ترامپ را نشان از اراده آمریکا برای حلوفصل جامع مسائل فیمابین همراه با بدبینی تاریخی و هوشیاری و احتیاط کامل تلقی میکند».